مبانی فلسفی تحقیق

مبانی فلسفی تحقیق
philosophy of science Empiricism Rationalism realism positivism interpretivism relativism Pragmatism Hermeneutic Constructivism Phenomenology Instrumentalism Structuralism Psychoanalytic theory Post structuralism Deconstructivism Social constructivism Existentialism

رئوس مطالب:

1. طبقه‌بندی اول:

– تجربه‌گرایی

تجربه‌گرایی[1] مشاهده و تجربه را اساس شکل‌گیری دانش می‌داند. فرایندهای انجام تحقیق و شکل‌گیری دانش با ادراک حسی پدیده مورد بررسی و تعمیم دانش حاصل از مشاهدات و تجربیات، هدایت می‌شود. می‌توانید دانش به دست آمده را در مورد سایر پدیده‌ها به کار بگیرید.

– عقل‌گرایی

عقل‌گرایی[2] بر شکل‌گیری دانش و حقیقت از طریق عقل و منطق تأکید می‌کند. عقل‌گرایی به دانش به‌عنوان پیشینی نگاه می‌کند؛ یعنی مستقل از ادراک انسان وجود دارد. بنابراین پایه‌های عقل‌گرایی، انتزاع و نظریه‌پردازی پدیده‌های مورد بررسی است و محققان برای شکل‌گیری استدلال خود از منطق قیاسی یا استقرایی استفاده می‌کنند.

2. طبقه‌بندی دوم:

– واقع‌گرایی

واقع‌گرایی[3] بر مفهوم دانش به‌عنوان یک پدیده عینی تأکید می‌کند که مستقل از ناظران وجود دارد. اساس این است که مشاهدات دقیق یک پدیده شما را قادر می‌سازد تا به دانش و حقیقت نزدیک شوید (که به تحقیقگر، دیدگاه تحقیق یا شرایط وابسته نیست). واقع‌گرایی اغلب اساس راهبردها و روش‌های کمی تحقیق را تشکیل می‌دهد؛ با این حال، روش‌های تحقیق کیفی نیز معتبر هستند.

– اثبات‌گرایی

اثبات‌گرایی[4] بر استفاده از روش‌های تحقیق دقیق تأکید می‌کند که یک نقطه شروع اساسی علم در شکل‌گیری دانش است. تنها چنین روش‌هایی را که بر اساس مشاهده و اندازه‌گیری فوری پدیده‌ها با متغیرهای کمی مختلف است، علمی تلقی می‌‏کند. اثبات‌گرایی تأکید می‌کند که مشاهدات علمی و روش‌های اندازه‌گیری ذاتاً عینی هستند. اثبات‌گرایی جهت‌گیری متضاد تفسیرگرایی است.

– تفسیرگرایی

تفسیرگرایی[5] بر تفسیرها و فرایندهای تفسیری در شکل‌گیری دانش تأکید می‌کند. شامل هر جهت دقیق تعریف شده است که بر فرایندهای تفسیری تأکید می‌کند. تفسیرگرایی ارتباط نزدیکی با ساخت‌گرایی دارد.

– نسبی‌گرایی

نسبیت‌گرایی[6] بر نسبیت در شکل‌گیری دانش و اهمیت موقعیت محقق تأکید می‌کند. دانش و حقیقت تحت تأثیر شرایطی است که از طریق آن‌ها پدیده مشاهده می‌شود و دانش تولید می‌شود. نسبی‌گرایی به این مفهوم می‌پردازد که یک حقیقت واحد وجود ندارد. نسبی‌گرایی با تفسیرگرایی پیوند تنگاتنگی دارد. نسبی‌گرایی جهت‌گیری متضاد واقع‌گرایی را تشکیل می‏‌دهد.

3. طبقه‌بندی سوم:

– عمل‌گرایی

عمل‌گرایی بر ماهیت عملی دانش تأکید می‌کند که معنای آن به‌عنوان ایده در پیامدهای عملی قابل مشاهده است. شامل جهت‌گیری‌های مختلفی است که اصول را در مورد عمل در انجام تحقیق به اشتراک می‌گذارد و اهداف را برای تحقیق و تولید دانش تعریف می‌کند. عمل‌گرایی جهت‌گیری متضاد با عقل‌گرایی است.

– هرمنوتیک

هرمنوتیک بر درک و تفسیر فرایندها و پدیده‌های معنی‌دار تأکید می‌کند. نتایج عمل انسان شامل معانی مختلف است. دانش از طریق درک روابط بین پدیده‌ها و زمینه‌های آن‌ها و کشف پدیده‌ها در رابطه با انواع دیگر پدیده‌های مشابه و توسعه آن‏ها شکل می‌گیرد. دانش به‌عنوان یک فرایند مستمر درک می‌شود که در آن تفاسیر و دانش تجدید می‌شود. هرمنوتیک یک جهت‌گیری کلیدی تفسیری است.

– ساخت‌گرایی

ساخت‌گرایی دانش را در حال شکل‌گیری در فرایند تحقیق می‌داند. نه حقیقت‌های غیرقابل تغییر و نه دانش پیشینی در جهان وجود ندارد زیرا محققان، دانش و حقیقت علمی را می‌سازند. انسان‌ها که محققان آن‌ها را برای تحقیق خود انتخاب می‏کنند، حقایق و دانش‌های مختلفی را در عملکرد خود تولید می‌کنند. پدیده‌ها و معانی جهان به‌عنوان سازه‌های اجتماعی و فرهنگی تلقی می‌شوند. ساخت‌گرایی را می‌توان جهت‌گیری متضاد با اثبات‌گرایی دانست.

– پدیدارشناسی

پدیدارشناسی بر شکل‌گیری دانش بر اساس ادراک و تجربیات انسان تأکید می‌کند. ذهنیت و بحث در مورد احساسات و تجربیات شخصی معنی‌دار تلقی می‌شود. تجربیات شخصی و برداشت‌های شخصی از جهان تنها منبع دانش است. شما باید بدون هیچ پیش‌فرض قبلی یا ایده‌های از پیش تعریف شده به موضوع تحقیق نزدیک شوید و مایل به انجام تحقیقات در چارچوب نظری انعطاف‌پذیر باشید. پدیدارشناسی جهت‌گیری متضاد با اثبات‌گرایی است.

4. طبقه‌بندی چهارم:

– ابزارگرایی

ابزارگرایی[7] در درجه اول نظریه‌ها و مفاهیم را ابزاری برای تولید نتایج مفید تحقیق و تغییرات اجتماعی می‌داند. ابزارگرایی ارتباط تنگاتنگی با عمل‌گرایی دارد.

– ساختارگرایی

ساختارگرایی[8] بر تحقیق ساختارها و معانی ساختارها در درک موجودیت‌ها تأکید می‌کند. عناصر ساختاری ساده فرهنگ، جامعه و زبان‌شناسی با هم ترکیب می‌شوند و پدیده‌های پیچیده‌ای را با معانی یکسان پیچیده تشکیل می‌دهند. شما می‌توانید از ساختارگرایی در جهت‌ها و رشته‌های مختلف تحقیق استفاده کنید. ساختارگرایی جهت‌گیری متضاد اگزیستانسیالیسم است. پساساختارگرایی نقد ساختارگرایی است.

– نظریه روانکاوی

نظریه روانکاوی[9] از مفاهیم، نظریه‌ها و ابزارهای دیدگاه روانکاوی اقتباس‌شده برای تجزیه‌وتحلیل انسان‌ها، پدیده‌های فرهنگی، مفاهیم و ایدئولوژی‌های فرهنگی و اجتماعی استفاده می‌کند. تمرکز این رویکرد معمولاً پدیده‌های مربوط به نفس فرد است. نظریه روانکاوی ارتباط تنگاتنگی با هرمنوتیک دارد. نظریه‌های روانکاوی کاربردی مربوط به تفکر پست مدرن است.

– پساساختارگرایی

پساساختارگرایی[10] بر این دیدگاه تأکید می‌کند که معانی مختلف فرهنگی و اجتماعی در تحقیقات شکل می‌گیرد. ساختارهای پیشینی در فرهنگ‌ها یا جوامع وجود ندارد. دانش و حقایق در مورد ساختارها همیشه ذهنی هستند و به‌عنوان منتقد ساختارگرایی ایجادشده است. پساساختارگرایی، با تفکر پست مدرن ارتباط دارد.

– واسازی یا ساختارشکنی

واسازی[11] بر تحقیق در مورد متون فرهنگی تأکید می‌کند. هدف واسازی درک، طبقه‌بندی و تعیین قطبیت و تناقضات بین پدیده‏ها، مفاهیم و روش‌های درک شده است. این امر معمولاً با درک جفت عناصر متضاد مختلف در موضوع مورد بررسی انجام می‌شود. این امکان وجود دارد که چندین دیدگاه ممکن و همچنین پنهان و نادیده گرفته شده برای متون فرهنگی ارائه شود. واسازی، با تفکر پست مدرن ارتباط دارد.

– ساختارگرایی اجتماعی

ساختارگرایی اجتماعی[12]، دانش، واقعیت، ساختارها و پدیده‌های آن را به‌طور طبیعی در تعامل اجتماعی و زبانی می‌بیند، حتی اگر به‌طور آگاهانه یا ناآگاهانه توسط فرهنگ‌ها یا جوامع خاصی توسعه یافته و تولید شود. در این رویکرد ساختارهای پیشینی دانش و حقیقت زیر سؤال می‌روند. ساختارگرایی اجتماعی ارتباط نزدیکی با ساختارگرایی دارد.

– اگزیستانسیالیسم

اگزیستانسیالیسم[13] بر ذهنیت، وجود فردی، منحصربه‌فرد بودن تجربه فردی و آزادی انتخاب افراد تأکید می‌کند. عینیت و طرز تفکر را که بر دیدگاه‌های یک حقیقت تأکید دارد، رد می‌کند. در این رویکرد تصورات از حق، درست و غلط از طریق تجربیات و عملکردهای فردی شکل می‌گیرد که از اعتقاد فرد پیروی می‌کند. اگزیستانسیالیسم ارتباط نزدیکی با پدیدارشناسی دارد.

[1] – Empiricism

[2] – Rationalism

[3] – Realism

[4] – Positivism

[5] – Interpretivism

[6] – Relativism

[7] – Instrumentalism

[8] – Structuralism

[9] – Psychoanalytic Theory

[10] – Post-Structuralism

[11] – Deconstruction

[12] – Social Constructionism

[13] – Existentialism

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
دوره‌های مرتبط:
دوره‌های مرتبط:
مشاوره تخصصی
مبتنی بر فناوری